🍃"بسم الله الرحمن الرحیم"
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدسفردا اربعینه.. اسم اربعین که میاد یاد آدمایی میفتم که وقتی میرفتم خونه وازپشت
پنجره اتوبوس به جاده برف گرفته نگاه میکردم، نذرکرده بودن ازقدمگاه تا حرم امام رضا
رو پیاده برن وتوی اون برف وبوران با عشق پیاده میرفتن اون مسیر رو..
شاید ازنظرخیلیامون اینکار اشتباه باشه تو این عصرجدید،ولی خب اعتقادات آدما دنیاییه
برا خودش ،هرکسی یجورخاص خدارو میپرسته و خدام یجور خاصی هواشو داره
پارسال بابا گفت اسمتو بنویس واسه پیاده روی اربعین.. ولی خب من خودمو اونقدا لایق
نمیدونستم که بخوام برم.. اونقدا خودمو عاشق نمیدیدم که بخوام چشم بپوشونم رو
سختیای مسیر و بعدش متحول شه کل زندگیم.. گفتم اگر زنده باشمو قسمتم باشه سال
بعد میرم.. سال بعد رسید و کرونا این توفیق رو ازمون گرفت..هرچندهنوز زود بود برای لایقی
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدسامروز دونفر اومدن مصاحبه! اولی تنها کارخفنی که با کامپیوتر کرده بود تبدیل ورد به
پی دی اف بوده ! دومیکه اومد خب سنش بیشتر بود و درنگاه اولی خانم خانه دار
شیک به نظرمیرسید که روسریش با کیفش ست بود !
وقتی یاسین گفت مدرکتون چی هست؟ گف مدرک زیاد دارم،مهندسی صنایع از سوربن
فرانسه، زبان انگلیسی از مالزی و الانم دانشجوی دندونپزشکی ترم4 همینجا :////
ینی من هی بودم و تو دلم میگفتم چقددد تنگگگگگ ،چقدددد خفننننن لنتیییی تو
اینجا چیکار میکنیییی
35 سالش بود و اینجور که مشخص بود ازاین تنگای تشنهی یادگیری،گف اتفاقا مهندسی
کامپیوتر هم خیلی دوس داشتم بخونم یاسین گف ایشالا مدرک چهارمیتون :))
اینجور که خانمه گف مادرشو ب تازگی ازدست داده و برا اینکه سرخودشو گرم کنه دنبالی
کاره پاره وقته! ینی منو سعیده هی باتعجب همدیگرو نگاه میکردیم وپشمامون میریخت
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس🍃"بسم الله الرحمن الرحیم"
آواره ای در ایران🍃"بسم الله الرحمن الرحیم"
آواره ای در ایران🍃"بسم الله الرحمن الرحیم"
آواره ای در ایران+از فردا همکار جدید داریم ،خانم شین !
+صبح وقتی رفتم دیزاینو تغییر داده بودن و دهنم پشت ماسک وا مونده بود:/
خیلی زشت شده بود-_- گفتم چرا اینکارو کردین؟ گف استند گلو گیاها کنارمیزشماست
ازاونور اگر کسی رد شه شمادیده نمیشین، دکتر برگشته گفته هربار فقطی کارمندتونو
میبینم:// ب درک اقاا بدرککک چیکار دیزاین داشتین -_-
+میم : وای چقدگشنمه از صبحه هیچی نخوردم
یاسین: نسکافهای که بت دادم خوردی چی بود پس؟
من ریز ریز میخندیدم، میم برگشت گف: حالا نمیشد جلو خانما آبروی منو نبری؟ نسکافه
کجای معدهی منو میگیره آخه؟
+سری کلاس معلمه دوربینو برد رو شاگردایی که اومده بودن حضوری سرکلاس،گفت
این اخرین قاب از این جمعِ :/ اینا همه کروناییای آینده ن
+سری کلاسم پسره حواسش نبود میکروفونش وصل کرد مامانشش فحشش میداد:))
یکیم بود میکروفونشو وصل کرده بود نوحه پلی کرده بود،بش گفتم رفتین پیشاپیش به
استقبال اربعین :)))
آسیب های مواد مخدربرا سعیده تعریف کردم که دیروز مهساچه حرکتی زده،گف واای چقدکار چیپ و
بچگانهای ینی چی آخه؟ گفتم ب نظرت میم بگم؟ یا صبرکنم اگرخودش چیزی گف
بگم که جریان چی بوده و من بی اطلاعم؟گف اره همین مورداخری!
بعدم گف دیگه اصلا دربارهی شرکت کوچیکترین حرفی بامهسانزن،گفتم همین تصمیمو
داشتم:))
بَدَل به میموزا می شوند و گلِ مینامامان میگه حقوقتو که گرفتی توام برو موهاتو همین رنگی کن،پول بده منم رنگ کنم://
گفتم من ن رنگ میکنم مخصوصا اینجوری، ن پول میدم :|
ب قول فری حس اون مردایی رودرک میکنم که میرن کارمیکنن بعد بخش زیادحقوقشون رو
میدن زنه میبره کل موهاشو رنگ میکنه و ب کص گاو میزنه زحمات شوهرشو :)))
بَدَل به میموزا می شوند و گلِ میناامروز طرفای ساعت11 بود که مثه سگ خوابم میومد و برام عجیب بود باوجود دوتا
تانکر (لیوانامون گندس) چایی خوردن !! دیگه دوازده ونیم تموم شدکارمون،اد همین
که پامو گذاشتم بیرون دیدم اتوبوس رفت چون ایستگاه بعدیش تقریبانزدیک بود،عین
کصخلا دویدم تابرسم که نرسیدم و پاهام حسابی خسته شد.. بعدم که اومدم خونه
دستو صورتمو شستمو رفتم وبدون ناهار خوابیدم تا ساعت 5 که داشتم خواب میدیدم
جومونگ داره گرگی رو پوست میکَنه:|| و نالههای گرگه اذیتم میکرد و ازخواب پریدم://
هیچکیم خونه نبود :)) قراربود دوتا کار اوکی کنم به میم خبربدم،که خب خواب موندم
ورفتم به میم پی ام دادم گفتم ببخشید خواب بودم:/ ناهارمم تازه خوردم
ابجیمم تازه اومده، از دیروز رفته بود ارایشگاه دخترعموم برا آمبره موهاش و لیزر صورت
شبم مونده خونه عموم ! خوب رنگ کرده براش موهاشم نسوخته
اگه میشد چی میشد....تعداد صفحات : 1